رنگ بد دندان ها نشانه چیست؟!!
آیا علی رغم اینکه مسواک می زنید اما باز هم دندان هایتان زرد است و توضیحی برای این موضوع ندارید? چرا رنگ دندانهای متفاوت است ؟
شما به احتمال زیاد روزی تنها ۱۰دقیقه به دندان های خود توجه می کنید و معاینه دندان ها هر ۶ماه توسط دندان پزشک نیز یادتان نمی رود.
اما در حال حاضر کمی حوصله کنید و در آینه دقیق به دندان های خود نگاهی بیندازید. دندان های هر فرد می تواند نشانگر سلامت کلی بدن باشد.
به گزارشی از CNN در این خصوص توجه کنید. به علت محبوبیت و استقبال از درمان های سفیدکننده دندان، به نظر می آید بیشتر افراد دندان های سفید دارند. اما اگر دندان های شما سفید نیست، نگران نباشید نیازی به درمان های سفیدکننده ندارید.
قهوه ای:
این رنگ نشانگر مصرف نوشیدنی هایی مانند قهوه، چای و نوشابه گازدار است. استعمال دخانیات نیز لکه های قهوه ای روی دندان ایجاد می کند. سطح دندان به رنگ قهوه ای می تواند نشانگر این باشد که دندان ها هنگام رشد در معرض فلوراید بیش از حد قرار گرفته است یا این که نشانگر نوعی بیماری ارثی و حساسیت غذایی است که التهاب روده ای، اسهال، سوء تغذیه و کاهش وزن ایجاد می کند.
سبز:
افرادی که دچار بیماری کم خونی داسی (کم خونی ناشی از وجود گلبول های قرمز داسی شکل ) شده اند بعضی اوقات دندان هایی به رنگ زرد و سبز دارند. رنگ سبز می تواند نشانگر وجود باکتری نیز باشد.
خاکستری:
دندان های خاکستری نشانگر عفونت و آسیب قبلی دندان است.مصرف برخی آنتی بیوتیک ها مانند تتراسایکلین قبل از رشد کامل دندان و یا قرار گرفتن در معرض فلزاتی مانند آهن و یا منگنز می تواند عامل ایجاد این رنگ باشد.
زرد:
این نوع رنگ دندان نشانه بیماری کم خونی داسی است و گاهی نیز نتیجه مصرف مواد لکه زا مانند چای، قهوه، نوشابه، غذاهای اسیدی و استعمال دخانیات می باشد دندان های آسیب دیده و فقر برخی از مواد مغذی نیز باعث تغییر رنگ دندان می شود. تماس با اسید معده بر اثر بالاآوردن بیش از حد باعث زردشدن دندان و نشانگر Bulimia (نوعی بیماری اختلال غذایی) است.
فرسودگی:
ترک های عمودی و نازک که به سمت پایین سطح دندان کشیده شده اند بی ضرر است.
میناهای غیرعادی:
مینای سالم یعنی سطح دندان ها به حمله های باکتری مقاوم می شود. اما در صورت آسیب رسیدن به مینا دندان بیشتر به پوسیدگی مستعد می شود. آسیب به مینای دندان به چند علت رخ می دهد، فلوراید باعث ناهموار و خال افتادن مینای دندان می شود. اسید مواد غذایی و نوشیدنی ها و اسید معده مینای دندان را از بین می برد.
بیماری کم خونی داسی و یا کمبود مواد غذایی نیز باعث لکه افتادن دندان می شود. درد در یکی و یا تعداد بیشتر دندان های فوقانی می تواند علائم سینوزیت باشد. در حالی که بعضی وقت ها درد در فک پایین می تواند هشدار زودهنگام حمله قلبی قریب الوقوع باشد.
بدبختی دو گیتی ، تقصیر این سه حرف است :
“پول”
.
.
.
ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﺑﻮﺩﻩ
ﻭﺍﺳﻪ ﮔﻮﺷﯿﺶ ﻗﻔﻞ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﻣﯿﺬﺍﺭﻩ
ﺑﺪﻭﻥ ﺁﺭﺍﯾﺶ ﻗﻔﻠﺶ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯿﺸﺪﻩ !
.
.
.
مورد هم داشتیم:
طرف عینِ سگ از سوسک میترسه ، بعد رفته اژدها تاتو کرده !
.
.
.
این آهنگ معروفه هست که جیپسی کینگ خونده ، توش می گه :
آمامیو و فلان ، یک کلمه اش رو هم نمی فهمم چی می گه
اما به خدا راست میگه ، دنیا خیلی نامرده !
.
.
.
من دیگه عادت کردم که بعضیا به سوراخ میگن سولاخ
یا به قفل میگن قلف،یا به سطل میگن سلط !
اما امروز دچار نوسان مغزی شدم ، وقتی یکی به کرفس گفت گَلَبـز ! :|
.
.
.
پدربزرگم گاهى انقدر چایى شیرینُ هم میزنه
که هرآیینه ممکنه با همون استکان به پرواز دربیاد !
.
.
.
دیشب خواب دیدم مازراتی خریدم
بیرونش مازراتی بود توش اما مثل ۲۰۶ بود!
ناخودآگاهم از داخل مازراتی ایده ای نداشت
تصویر ۲۰۶ پخش می کرد!
.
.
.
دوستان واقعی پشت سر هم غیبت نمیکنن
بلکه باهم پشت سر دیگران غیبت میکنند !
.
.
.
یه بز هم دورو برمون نیست بهش ثابت کنیم چه علف شیرینی هستیم !
.
.
.
یه مرز باریکى هست بین رُک بودن و بى شعورى ، که متأسفانه همه با افتخار ردش میکنن !

مقامات قضایی با این تقاضا موافقت نکرده اند. آنها اعلام کردند با توجه به این که این تقاضا در فاصله زمانی نزدیک به اعدام مطرح شده، امکان رسیدگی به آن وجود ندارد. آنها همچنین با اهدای اعضا بعد از اعدام نیز موافقت نکرده اند.
استفان گری، وکیل عضو سازمان اصلاح و احیای اهایو گفته است به رغم این که اهدای عضو اقدامی ستودنی است، مقامات قضایی امکان فراهم آوردن شرایط اهدای عضو برای فیلیپس را در اختیار ندارند. در جواب کتبی این سازمان آمده است:متاسف هستیم که تقاضای شما برای اهدای عضو بعد از اعدام را رد می کنیم. به نظر ما این موضوعی شخصی بین شما، خانواده تان و وکیلتان است و ما کار دیگری در این زمینه نمی توانیم انجام بدهیم.
طبق نامه منتشر شده از سوی مقامات قضایی، جسد فیلیپس پس از مرگش در اختیار خانواده این اعدامی قرار خواهد گرفت و پس از آن آنها خواهند توانست هر اقدامی که می خواهند انجام دهند.
آن پاشک، نماینده شبکه متحد اهدای عضو، سازمانی که در زمینه یافتن عضو مورد نیاز بیماران فعالیت می کند، گفت: فیلیپس قادر نیست اعضای درونی اش را اهدا کند، چرا که این اعضا بعد از مرگ قابل اهدا نیستند؛ اما ممکن است بتواند پوست و چشم هایش را اهدا کند.
این کارشناس در ادامه توضیح داد:برای این که یک نفر بتواند قلب خود را پس از آن که از تپش ایستاد اهدا کند، باید در بیمارستانی بستری باشد. در چنین شرایطی فرد تحت مراقبت های شدید پزشکی است. زمانی که یک نفر مرگ مغزی می شود و قرار است اعضای او اهدا شود، او همچنان به دستگاه وصل است و اکسیژن به درون خونش پمپاژ می شود تا اعضای بدنش زنده بمانند تا زمانی که به طور کامل به شخص پذیرنده عضو منتقل شود.
این نخستین بار نیست که یک محکوم به مرگ درخواست می کند اعضای بدنش اهدا شود. قبل از فیلیپس، زندانی دیگری به نام کریستین لونگو در اورگون آمریکا نیز همین درخواست را داشت. فرمانداری اوراگون با درخواست او موافقت کرد و با موافقت دیوان عالی اعدام او برای مدتی به تعویق افتاد تا فرآیند اهدای عضو انجام شود، اما برای فیلیپس، این اتفاق نیفتاد.
بحث اهدای عضو محکومان به مرگ هرازگاهی با انتشار خبری تازه سر زبان ها می افتد، اما هنوز اتفاق نظر در این باره وجود ندارد و مخالفان و موافقان هر یک دلایلی ارائه می دهند که قابل توجه است. به همین سبب برخی معتقد هستند قانون باید در این زمینه شفافیت بیشتری داشته باشد و پاسخ قاطعی بدهد./ ضمیمه تپش
مترجم: سارا لقایی
منبع: HLN
قاتل فرد ایرانی مقیم بریتانیا به حبس ابد محکوم شد.
مردی ۲۴ ساله به جرم قتل بیژن ابراهیمی، ایرانی مقیم بریستول، در جنوب غربی انگلستان، به حبس ابد محکوم شده است.
گلهایی که بیژن خیلی دوست داشت اما سر او را به باد دادند
بیژن ابراهیمی در ماه ژوئیه به قتل رسید. وی با همسایههای خود دچار مشکل شده بود و به همین دلیل برای پارهای توضیحات به پاسگاه پلیس رفته بود.
با وجود اینکه با توضیحات او سوءتفاهم برای پلیس برطرف شده بود، همسایههایی که با او مشکل داشتند به او اتهام زدند که از کودکان سوءاستفاده میکرده است. سپس دو نفر به همین بهانه او را به قتل رساندند و پیکرش را سوزاندند.
دادگاه بریستول لی جیمز را به حبس ابد و و همدست او استفان نورلی را به ۴ سال زندان محکوم کرده است.
قاضی دادگاه قتل بیژن ابراهیمی را "عمیقا هولناک" توصیف کرده است.
پلیس بریستول به قصور خود در حفاظت از بیژن ابراهیمی اذعان کرده است و سه مامور پلیس در همین رابطه از خدمت معلق شدهاند.
انتقادی که به پلیس بریستول وارد شده این است که چرا در حالی که میدانستند همسایههای بیژن ابراهیمی علیه او برانگیخته شده بودند، بدون هیچ محافظتی او را در محله خود رها کرده بودند.
استفان نورلی (چپ) - لی جیمز (راست)
خواهر بیژن ابراهیمی پس از صدور حکم دادگاه گفت: "سوال بعدی این است که آیا مرگ بیژن با محافظت قابل پیشگیری نبود؟ پیش از آن که جان افراد آسیبپذیری دیگر به خطر بیفتد، باید از این ماجرا درسی گرفت."
بیژن ابراهیمی قصد داشت از همسایههایی که به آزار و اذیت او دست میزدند عکس و فیلم بگیرد تا به عنوان مدرک به پلیس نشان دهد. در دادگاه ویدیویی به نمایش در آمد که نشان میداد لی جیمز چه طور پس از آن که فهمیده بیژن ابراهیمی از او فیلم میگیرد، او را تهدید میکند.
جام نیوز
در سالهای اخیر، همزمان با سرد شدن هوا، آلودگی هوا در برخی از روزها، آن قدر شدید میشود که کارشناسان از شرایط هشدار و اضطرار میگویند و مسئولان مثل همیشه بهدنبال راهکاری برای حل مسئله هستند.
آلایندههای موجود در هوا، مثل اکسیدهای ازت، دی اکسید کربن، منواکسیدکربن و بهطور کلی گازهای مخرب، هر کدام بهگونهای بر هریک از اعضای بدن تأثیر میگذارند و باعث اختلال در عملکرد مطلوب دستگاههای مختلف در بدن میشوند. در چنین شرایطی، باید قدرت دفاعی بدن در مقابل بیماریها را افزایش داد. نوع تغذیه و اینکه از چه غذاهایی بیشتر استفاده کنیم، میتواند تا حدی از عوارض خطرناک آلایندههای موجود در هوا بر بدن بکاهد.
دکترمنصور رضایی، متخصص تغذیه و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی، در این باره پاسخ می دهد:
آلودگی هوا، چگونه بر بافتها و سیستمهای مختلف بدن تأثیر میگذارد؟
موادی که از طریق هوای آلوده وارد محیط میشوند و برای سلامت بدن بهشدت مضر و زیانآورند دارای ترکیباتی هستند که باعث نابودی بافتهای مختلفبدن میشوند. این رادیکالهایآزاد، از طریق ریه، پوست، مخاط بدن، مثل مخاط چشم، گوش، بینی و دستگاه گوارش، وارد بدن میشوند و باعث تخریب تکتک سلولها میشوند.
رادیکالهای آزاد که در هوای آلوده وجود دارند، چگونه باعث نابودی بافتها و سلولهای بدن میشوند؟
هنگام آلوده بودن هوایی که انسان استنشاق میکند، روزانه مقادیر زیادی رادیکال آزاد، وارد بدن میشود، به عبارت دیگر، تجمع رادیکالهای آزاد در بدن در هنگام آلوده بودن هوا، افزایش مییابد؛ چرا که رادیکالهای آزاد، بهدلیل آنکه اکسیژنهای ناپایداری هستند، دنبال جا و مکانی میگردند که با یک سلول واکنش نشان دهند و آن را اکسید کنند، به تعبیر دیگر، رادیکالهای آزاد، اکسیژنهای آزادی هستند که به بافتها و سلولهای بدن میچسبند و باعث نابودی و تخریب آنها یا تغییر ماهیتشان میشوند؛
بنابراین، با تجمع رادیکالهای آزاد دربدن بهدلیل آلودگی هوا، یک پروسه تخریبی و التهابی اتفاق میافتد و بهدنبال آن، انواع بیماریهای مزمن از قبیل برونشیت، سرطانهای خون و برخی دیگر از بیماریها افزایش مییابد، بنابراین ذرات آلوده در هوا، از راههای مختلف وارد بدن میشود و پس از آن وارد سیستم گردش خون میشود و از آنجایی که خون همه بدن را سیراب میکند، این خون آلوده به سلولهای بدن آسیب میرساند و باعث افزایش بیماریهای مزمن میشود.
خون آلوده، باعث بروز چه بیماریهایی میشود؟
خون آلوده وقتی وارد سیستم مغز میشود باعث بروز سردرد، وقتی وارد سیستم اعصاب و روان میشود، باعث کاهش آستانه تحمل افراد و پرخاشگری میشود و علاوه براین، تیرگی، چروک پوست، ریزش مو، دلدرد، نفخ و سایر بیماریهای مزمن از دیگر علائم ناشی از آلودگی هواست.
آیا در مواقعی که آلودگی هوا تشدید میشود، منابع غذایی و نوع تغذیه افراد، میتواند از اثرات مخرب آلودگی هوا بر بدن تا حدی جلوگیری کند؟
برای جلوگیری از تأثیر مواد مضر به بدن، هر یک از اندامهای بدن مکانیسم خاص خود را دارد. به عبارت دیگر، برای جلوگیری از تأثیر مواد مضر راههای دفعی وجود دارد، بهعنوان نمونه، تعریق از راه پوست، سرفه از راه ریه، ادرار از راه کلیه و مدفوع از طریق رودهها، بنابراین در مورد نوع غذا در هنگام آلودگی هوا، بهترین توصیه افزایش مصرف مایعات مختلف در طول روز است.
این مایعات میتواند، آب، انواع نوشیدنیها، میوه، انواع سبزی، سوپ و آش باشد. در هنگام آلودگی هوا، مصرف شیر بیش از همیشه، توصیه میشود. همچنین برای از بین بردن اثرات مخرب فلزات سنگین مثل سرب که در هوای آلوده وجود دارد، باید دریافت منابع آهن مثل گوشت را افزایش داد.
منبع : سايت پزشكي
اظهارنظر تهیهکننده برنامه موسیقی «دستان» درباره اینکه قرار است از استادان آوازخوان پیشکسوتی همچون اکبر گلپایگانی، ایرج بسطامی، محمدرضا و همایون شجریان در این برنامه یاد شود، شکستن قفل ممنوعیت پخش صدای محمدرضا شجریان پس از چهارسال را مطرح میکند.
اظهارنظر تهیهکننده برنامه موسیقی «دستان» درباره اینکه قرار است از استادان آوازخوان پیشکسوتی همچون اکبر گلپایگانی، ایرج بسطامی، محمدرضا و همایون شجریان در این برنامه یاد شود، شکستن قفل ممنوعیت پخش صدای محمدرضا شجریان پس از چهارسال را مطرح میکند.
چهارسال است صدای استاد آواز ایران از صداوسیمای ملی ایران پخش نشده و اظهارنظر تازهای هم از سوی مسوولان این رسانه در این زمینه نشده است و آخرین واکنش مدیران صداوسیما درباره پخششدن صدای شجریان به ماه مبارک رمضان امسال برمیگشت.
عزتالله ضرغامی، رییس سازمان صداوسیما 19تیر امسال در حاشیه جلسه هیاتوزیران در پاسخ به سوالات خبرنگاران درباره این موضوع گفته بود که این سوال مربوط به 10سال قبل است اما گفتههای محمد مناجاتی، تهیهکننده برنامه موسیقی «دستان» از شبکه آموزش مبنیبر اضافهشدن بخشهای جدیدی به این برنامه همچون آیتم «آواهای ماندگار» که قرار است در آن از استادان آوازخوان پیشکسوت ایران مثل اکبر گلپایگانی، ایرج بسطامی، محمدرضا و همایون شجریان و... یاد شود، این گمانهزنی را به وجود میآورد که ممکن است اولین قدمها برای ممنوعیت پخش صدای شجریان از صداوسیما برداشته شود.
* هواداران لاتزیو و میلان برای یکدیگر کری خوانی کردند.
* پلههای برقی فرودگاه امام خاموش بود و هواداران با ایستادن روی پلهها منتظر حضور میلانیها بودند.
* یک بنر بزرگ به فرودگاه آورده شد که روی آن به مالدینی به زبان انگلیسی خوشامد گویی کرده بودند.
* کانون هواداران میلان در تهران به استقبال بازیکنان این تیم آمده بودند.
* مسئولان فرودگاه امام خمینی از اعضای پرسپولیس خواستند دو امین معرفی کنند تا بارهای میلانیها گم نشوند.
*روابط عمومی فرودگاه امام خمینی و علی کاشانی همکاری بسیار خوبی با خبرنگاران و حاضران در فرودگاه داشتند.
* شالهایی که تلفیقی از پرچم پرسپولیس و میلان بود به گردن میلانیها انداخته شده بود.
* اعضای میلان از حضور هواداران بسیار متعجب شدند و با دوربین از حضور مردم فیلم میگرفتند.
* کارمندان فرودگاه نیز به استقبال میلانیها آمدند.
* با حضور مالدینی در سالن فرودگاه شلوغی و همهمه زیادی به وجود آمد.
* اتوبوس میلانیها در محاصره هواداران قرار گرفته بود.
* عدهای از هواداران از شوق دیدار مالدینی گریه میکردند. مالدینی هم از پشت شیشه اتوبوس برای هواداران دست تکان میداد.
* برخی هواداران پرچم ایتالیا در دست داشتند.
* بسیاری از هواداران با پیراهن آثمیلان به فرودگاه آمده بودند و پیراهنهای قرمز و مشکی بر تن داشتند.
* تعدادی از هواداران بنری در دست داشتند که روی آن لوگوی پرسپولیس و آثمیلان حک شده که به زبان انگلیسی نوشته شده «میلان ما دوست داریم».
* سالن فرودگاه امام (ره) فضای شبیه به ورزشگاه آزادی به خود گرفته بود و هواداران، پرسپولیس و میلان را با هم تشویق میکردند.
* برخی از هواداران بنرهایی در دست داشتند که نتیجه ۶ بر صفر پرسپولیس و استقلال بر آن حک شده بود.
* شماری از هواداران لاتزیوی ایتالیا نیز با پرچم تیم محبوب خود به فرودگاه آمدند تا از ستارگان میلان استقبال کنند.
* برخی از هواداران نیز عکسی بزرگ از علی کریمی در دست داشتند.
* حمید استیلی مدیر آکادمی باشگاه پرسپولیس به همراه بهروز منتقمی قائممقام این باشگاه به فرودگاه آمدند تا از ستارگان آث میلان استقبال کنند.
* شبکههای تلویزیونی و عکاسان رسانههای گروهی حضور پرشماری در فرودگاه داشتند.
تیم ستارگان میلان ساعت ۱۵ به دیدار تیم پیشکسوتان پرسپولیس در ورزشگاه آزادی میرود.
منبع : اهوراوب – :
سیاره ای جدید کشف شد
ستاره شناسان بر این باورند که سیارهای را شناسایی کردهاند که شرایط مساعدی برای زندگی انسان در آن مهیاست اما دشواریهایی نیز وجود دارد؛ دانشمندان این سیاره را مانند یک حمام بخار توصیف میکنند که محیط چسبندهای دارد و برای انسان ناراحت کننده است.
این مطلب را دانشمندان و ستاره شناسان اروپایی در کنفرانسی در ایالات متحده بیان کردند و افزودند: علاوه بر این سیاره، 50 سیاره دیگر نیز خارج از منظومه شمسی کشف شده است که یکی از آنها دارای محیط فیزیکی نسبتاً مناسبی برای زندگی انسان است.
به گزارش ساینسدیلی، با توجه به اینکه یکی از ضروریات حیات بشر آب است، این سیاره آب دارد اما این آب به شکل مایع وجود ندارد بلکه نه بسیار گرم و نه بسیار سرد است و آب سطح این سیاره به صورت بخار وجود دارد.
این سیاره جنسی از سنگ دارد و مانند مشتری از گاز تشکیل نشده است؛ سیاره تازه کشف شده جرمی معادل 3.6 برابر جرم زمین دارد و درجه حرارت آن بین 30 تا 50 درجه سانتیگراد است ضمن اینکه سطح آن دارای رطوبت بسیار است.
دانشمندان میگویند در زمین 50 درصد رطوبت موجود در ابرها وجود دارد در حالی که این میزان در این سیاره 60 درصد است که به گفته محققان منطقی به نظر میرسد.
سیاره جدید hd85512b نامیده میشود و 35 سال نوری از زمین فاصله دارد. برای درک بهتر میزان فاصله این سیاره میتوان گفت که هر سال نوری معادل 5.8 میلیون مایل است. ستارهای که این سیاره به دور آن میچرخد، حدود هزار درجه سردتر از خورشید است و هر سال این سیاره معادل 60 روز است.
منبع:شبکه فیزیک هوپا
یک زن در شرق آلمان صاحب عجیب ترین دوقلو جهان شده است که یکی از سیاه و دیگری سفید پوست است. گریت فانک مشاور دندانپزشک و همسر نیجریایی الاصلش هر کدام سهم مشترکی از دو قلوهای خود شده اند. اولین فرزند این زوج دختری سفید پوست است که زودتر از خواهر سیاه پوست خود به دنیا آمده است.
دختر سفید لونی و دختر سیاه لوسی نامگذاری شده اند و هر دوی آنها از سلامتی کامل برخوردار هستند.
صدها میلیون نفر در سراسر جهان آن را از سن کودکی تا بزرگسالی خورده اند، پفک نمکی یا "چیز دودلز” نامی که "موری یوهایی” خالق آن بر رویش نهاد.
موری یوهایی که فرزند یک زوج مهاجر ترک بود در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی اولین کارخانه پفک نمکی یا "چیز دودلز” را در محله برونکس نیویورک احداث نمود.
محصول او به چنان محبوبیتی دست یافت که کمپانی غول پیکر تولید تنقلات "بوردن” در آمریکا در سال ۱۹۶۵ کارخانه سازنده "چیز دودلز” موری یوهایی را از صاحبش خریداری کرد.
فک نمکی عمدتاً با طعم پنیر در بازار عرضه می گردد. بلغور ذرت وآب در داخل دستگاهی به نام اکسترودر پف کرده و پس از عبور ازخشک کن روی آن با مخلوطی از روغن گیاهی ، پودر پنیر ویا سایر طعم دهنده های مناسب ، رنگ مجاز خوراکی ونمک پوشش داده می شود.
"چیز دودلز” در اواخر دهه ۱۹۶۰ به ایران آمد. در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی با شکوفایی انفجار آمیز اقتصاد ایران که سرمایه گزاران خارجی و داخلی را تشویق به سرمایه گذاری در کشور کرده بود تولید "چیز دودلز” نیز به خیل عظیم محصولات تولیدی کارخانه های تازه تاسیس در ایران اضافه و نام "پفک نمکی” از سوی شرکت "مینو” بر روی آن نهاده شد.
پاکت نایلنی قرمز رنگی که پفک نمکیهای میگو مانند ترد در آن در انتظار خورده شدن نشسته بودند بخشی از خاطرات کودکی بسیاری از ایرانیان را نیز تشکیل می دهد.
موری یوهایی خالق "چیز دودلز” یا پفک نمکی در روز ۲۷ ژوئیه سال ۲۰۱۰ بدنبال ابتلا به بیماری سرطان در سن ۹۰ سالگی در منزل مجلل خود واقع در لانگ آیلند نیویورک درگذشت.
عکس: جسیکا آلبا و دختر بانمکش در حال تزئین خانه برای هالووین!

جسیکا آلبا و دخترش برای جشن هالووین خانه شان را با کدو تنبل های دست ساز تزئین می کنند.
بازیگر شهر گناه بعدازظهر جمعه را با دخترش هیون به تزئین خانه برای هالووین اختصاص داد.
این دختر دو ساله روی پای مادرش نشسته و جسیکا کدو تنبل ها را از کاغذها می برد.

جسیکا در حالی که با تلفن صحبت می کرد برای دوربین ژست گرفته است، درحالیکه دختر کوچکش حواسش کاملا به کاغذهای بریده شده است.


جهت دلالت این عبارت روشن است چون مولایمان حضرت حجت است که برای حسین خونخواهی می کند و با انتقام گرفتن از دشمنانش سینه اش را شفا می دهد.
تحقیقات جدید محققان آکادمی تغذیه و رژیمهای غذایی آمریکا بر روی 47 نفر نشان میدهد اگر تعداد دفعاتی که افراد مواد غذایی را میجوند افزایش یابد، در یک وعده غذایی کمتر غذا میخورند.
بر اساس یافتههای این تحقیق، آهسته خوردن در افراد باعث تمایل کمتر برای زیاد خوردن میشود.
محققان در آکادمی تغذیه و رژیمهای غذایی آمریکا افزودند: افراد با آهسته خوردن از غذا لذت میبرند و طعم آن را بیشتر احساس میکنند.
آنها با اشاره به نتایج این تحقیق اظهار کردند: زمانیکه جویدن غذا دو برابر شود، مصرف مواد غذایی 15 درصد و دریافت کالری نیز 112 واحد کمتر میشود.
جیمز هولیس از دانشگاه ایالتی آیووا اظهار کرد: هنگامی که تعداد چرخه جویدن قبل از بلع افزایش یابد، میزان مصرف مواد غذایی کمتر شده و به فرد احساس سیری دست میدهد.
محققان اظهار کردند: حدود 20 دقیقه طول میکشد تا مغز به معده سیگنال سیر بودن را بفرستد.
یافتههای این تحقیق در مجله Academy of Nutrition and Dietetics منتشر شده است
بهاره مشیری کارگردان این نمایشنامه خوانی در این باره گفت: نمایشنامه "ماه در آب" نوشته محمد یعقوبی قرار است 16 آذرماه با بازیگران تئاتر و سینمای ایران در فرهنگسرای اندیشه خوانش شود. بنیاد خیریه "یاران برکت مهر" برگزاری این اجرا را بر عهده خواهد داشت.
وی ادامه داد: در این اجرا رایکا پور عرب دختر خردسال آنا نعمتی برای اولین بار به عنوان بازیگر در یک اثر نمایشی حضور خواهد داشت. آنا نعمتی، علی سرابی، پروین قائم مقامی، هومن کیایی، هنگامه حمیدزاده، ویدا جوان و علی تاجمیر بازیگران این نمایشنامه خوانی هستند. علی سرابی علاوه بر نقش خوانی مشاور کارگردان نیز هست.
مشیری درباره دلائل انتخاب این اثر نمایشی گفت: نمایشنامه "ماه در آب" سال 92 منتشر شده است که من قبل از تصمیم برای اجرای آن نمایشنامه را بسیار دوست داشتم. از آنجا که این اثر متنی بسیار روان و ساده دارد و از فضایی خانوادگی برخوردار است. خود من نیز آثار یعقوبی را دوست دارم و آنها را دنبال می کنم از این رو تصمیم گرفتم " ماه در آب" را برای نمایشنامه خوانی خیریه آماده کنم. برای این کار با خود یعقوبی نیز صحبت کردم و نظر مساعد او را هم گرفته ام.
نمایشنامه خوانی " ماه در آب" شنبه 16 آذرماه ساعت 19 در فرهنگسرای اندیشه خوانش می شود.
دوبیتی شمارهٔ ۱
ببندم شال و میپوشم قدک را بنازم گردش چرخ و فلک را
بگردم آب دریاها سراسر بشویم هر دو دست بی نمک را
دوبیتی شمارهٔ ۲
تن محنت کشی دیرم خدایا دل با غم خوشی دیرم خدایا
زشوق مسکن و داد غریبی به سینه آتشی دیرم خدایا
دوبیتی شمارهٔ ۳
اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بیوفا ای بیمروت
گریبانم ز دستت چاک چاکو نخواهم دوخت تا روز قیامت
دوبیتی شمارهٔ ۴
ته که ناخواندهای علم سماوات ته که نابردهای ره در خرابات
ته که سود و زیان خود ندانی بیاران کی رسی هیهات هیهات
دوبیتی شمارهٔ ۵
دلی دیرم خریدار محبت کز او گرم است بازار محبت
لباسی دوختم بر قامت دل زپود محنت و تار محبت
دوبیتی شمارهٔ ۶
محبت آتشی در جانم افروخت که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی که خیاط اجل میبایدش دوخت
دوبیتی شمارهٔ ۷
نپرسی حال یار دلفکارت که هجران چون کند با روزگارت
ته که روز و شوان در یاد مویی هزارت عاشق با مو چه کارت
دوبیتی شمارهٔ ۸
اگر دل دلبر و دلبر کدام است وگر دلبر دل و دلرا چه نام است
دل و دلبر بهم آمیته وینم ندونم دل که و دلبر کدام است
دوبیتی شمارهٔ ۹
شب تاریک و سنگستان و مو مست قدح از دست مو افتاد و نشکست
نگهدارندهاش نیکو نگهداشت وگرنه صد قدح نفتاده بشکست
دوبیتی شمارهٔ ۱۰
نفس شومم بدنیا بهر آن است که تن از بهر موران پرورانست
ندونستم که شرط بندگی چیست هرزه بورم بمیدان جهانست
دوبیتی شمارهٔ ۱۱
شیرمردی بدم دلم چه دونست اجل قصدم کره و شیر ژیونست
ز موشیر ژیان پرهیز میکرد تنم وا مرگ جنگیدن ندونست
دوبیتی شمارهٔ ۱۲
بود درد مو و درمانم از دوست بود وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست جدا هرگز نگردد جانم از دوست
دوبیتی شمارهٔ ۱۳
نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست کجا آواره و در خانهٔ کیست
نمیدونم دل سر گشتهٔ مو اسیر نرگس مستانهٔ کیست
دوبیتی شمارهٔ ۱۴
ته دوری از برم دل در برم نیست هوای دیگری اندر سرم نیست
بجان دلبرم کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نیست
دوبیتی شمارهٔ ۱۵
یکی برزیگرک نالان درین دشت بخون دیدگان آلاله میکشت
همی کشت و همی گفت ای دریغا بباید کشت و هشت و رفت ازین دشت
دوبیتی شمارهٔ ۱۶
خرم کوه و خرم صحرا خرم دشت خرم آنانکه این آلالیان کشت
بسی هند و بسی شند و بسی یند همان کوه و همان صحرا همان دشت
دوبیتی شمارهٔ ۱۷
بهار آیو به صحرا و در و دشت جوانی هم بهاری بود و بگذشت
سر قبر جوانان لاله رویه دمی که گلرخان آیند به گلگشت
دوبیتی شمارهٔ ۱۸
سیاهی دو چشمانت مرا کشت درازی دو زلفانت مرا کشت
به قتلم حاجت تیر و کمان نیست خم ابرو و مژگانت مرا کشت
دوبیتی شمارهٔ ۱۹
عزیزا کاسهٔ چشمم سرایت میان هردو چشمم جای پایت
از آن ترسم که غافل پا نهی تو نشنید خار مژگانم بپایت
دوبیتی شمارهٔ ۲۰
من آن رندم که گیرم از شهان باج بپوشم جوشن و بر سر نهم تاج
فرو ناید سر مردان به نامرد اگر دارم کشند مانند حلاج
دوبیتی شمارهٔ ۲۱
ته که میشی بمو چاره بیاموج که این تاریک شوانرا چون کرم روج
کهی واجم که کی این روج آیو کهی واجم که هرگز وا نهای روج
دوبیتی شمارهٔ ۲۲
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند در آخر خاک راهی عاقبت هیچ
دوبیتی شمارهٔ ۲۳
زدست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
دوبیتی شمارهٔ ۲۴
گیج و ویجم که کافر گیج میراد چنان گیجم که کافر هم موی ناد
بر این آئین که مو را جان و دل داد شمع و پروانه را پرویج میداد
دوبیتی شمارهٔ ۲۵
دو چشمم درد چشمانت بچیناد مبو روجی که چشمم ته مبیناد
شنیدم رفتی و یاری گرفتی اگر گوشم شنید چشمم مبیناد
دوبیتی شمارهٔ ۲۶
دلم بی وصل ته شادی مبیناد زدرد و محنت آزادی مبیناد
خراب آباد دل بی مقدم تو الهی هرگز آبادی مبیناد
دوبیتی شمارهٔ ۲۷
بیته یارب به بستان گل مرویاد وگر روید کسش هرگز مبویاد
بیته هر گل به خنده لب گشاید رخش از خون دل هرگز مشویاد
دوبیتی شمارهٔ ۲۸
یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
دوبیتی شمارهٔ ۲۹
الهی گردن گردون شود خرد که فرزندان آدم را همه برد
یکی ناگه که زنده شد فلانی همه گویند فلان ابن فلان مرد
دوبیتی شمارهٔ ۳۰
نهالی کن سر از باغی برآرد ببارش هر کسی دستی برآرد
برآرد باغبان از بیخ و از بن اگر بر جای میوه گوهر آرد
دوبیتی شمارهٔ ۳۱
غریبی بس مرا دلگیر دارد فلک بر گردنم زنجیر دارد
فلک از گردنم زنجیر بردار که غربت خاک دامنگیر دارد
دوبیتی شمارهٔ ۳۲
خور از خورشید رویت شرم دارد مه نو زابرویت آزرم دارد
بشهر و کوه و صحرا هر که بینی زبان دل بذکرت گرم دارد
دوبیتی شمارهٔ ۳۳
غم عشقت بیابان پرورم کرد فراقت مرغ بیبال و پرم کرد
بمو واجی صبوری کن صبوری صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
دوبیتی شمارهٔ ۳۴
شوانم خواب در مرز گلان کرد گلم واچید و خوابم را زیان کرد
باغبان دید که مو گل دوست دیرم هزاران خار بر گل پاسبان کرد
دوبیتی شمارهٔ ۳۵
دل عاشق به پیغامی بسازد خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست ریاضت کش ببادامی بسازد
دوبیتی شمارهٔ ۳۶
دگر شو شد که مو جانم بسوزد گریبان تا بدامانم بسوزد
برای کفر زلفت ای پریرخ همی ترسم که ایمانم بسوزد
دوبیتی شمارهٔ ۳۷
هر آنکس عاشق است از جان نترسد یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه که گرگ از هی هی چوپان نترسد
دوبیتی شمارهٔ ۳۹
پسندی خوار و زارم تا کی و چند پریشان روزگارم تا کی و چند
ته که باری ز دوشم برنگیری گری سربار بارم تا کی و چند
دوبیتی شمارهٔ ۴۰
دلا خوبان دل خونین پسندند دلا خون شو که خوبان این پسندند
متاع کفر و دین بیمشتری نیست گروهی آن گروهی این پسندند
دوبیتی شمارهٔ ۴۱
مرا نه سر نه سامان آفریدند پریشانم پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک مرا از خاک ایشان آفریدند
دوبیتی شمارهٔ ۴۲
خوشا آنانکه سودای ته دیرند که سر پیوسته در پای ته دیرند
بدل دیرم تمنای کسانی که اندر دل تمنای ته دیرند
دوبیتی شمارهٔ ۴۳
چو آن نخلم که بارش خورده باشند چو آن ویران که گنجش برده باشند
چو آن پیری همی نالم درین دشت که رودان عزیزش مرده باشند
دوبیتی شمارهٔ ۴۴
خوشا آنانکه هر از بر ندانند نه حرفی وانویسند و نه خوانند
چو مجنون سر نهند اندر بیابان ازین گو گل روند آهو چرانند
دوبیتی شمارهٔ ۴۵
خوشا آنانکه تن از جان ندانند تن و جانی بجز جانان ندانند
بدردش خو گرند سالان و ماهان بدرد خویشتن درمان ندانند
دوبیتی شمارهٔ ۴۶
خوشا آنانکه پا از سر ندونند مثال شعله خشک وتر ندونند
کنشت و کعبه و بتخانه و دیر سرائی خالی از دلبر ندونند
دوبیتی شمارهٔ ۴۷
خوشا آنانکه هر شامان ته وینند سخن با ته گرند با ته نشینند
مو که پایم نبی کایم ته وینم بشم آنان بوینم که ته وینند
دوبیتی شمارهٔ ۴۸
خوشا آنان که با ته همنشینند همیشه با دل خرم نشینند
همین بی رسم عشق و عشقبازی که گستاخانه آیند و ته بینند
دوبیتی شمارهٔ ۴۹
لاله کاران دگر لاله مکارید باغبانان دو دست از گل بدارید
اگر عهد گلان این بو که دیدم بیخ گل بر کنید و خار بکارید
دوبیتی شمارهٔ ۵۰
مو آن رندم که نامم بیقلندر نه خان دیرم نه مان دیرم نه لنگر
چو روج آیو بگردم گرد گیتی چو شو آیو به خشتی وانهم سر
دوبیتی شمارهٔ ۵۱
تویی آن شکرین لب یاسمین بر منم آن آتشین دل دیدگان تر
از آن ترسم که در آغوشم آیی گدازد آتشت بر آب شکر
دوبیتی شمارهٔ ۵۲
گلش در زیر سنبل سایه پرور نهال قامتش نخلی است نوبر
زعشق آن گل رعنا همه شب چو بلبل ناله و افغان برآور
دوبیتی شمارهٔ ۵۳
دمی بوره بوین حالم ته دلبر دلم تنگه شبی با مو بسر بر
ته گل بر سر زنی ای نو گل مو به جای گل زنم مو دست بر سر
دوبیتی شمارهٔ ۵۴
بروی ماهت ای ماه ده و چار به سرو قدت ای زیبنده رخسار
که جز عشقت خیالی در دلم نی بدیاری ندارم مو سر و کار
دوبیتی شمارهٔ ۵۵
دیم آلالهای در دامن خار واتم آلالیا کی چینمت بار
بگفتا باغبان معذور میدار درخت دوستی دیر آورد بار
دوبیتی شمارهٔ ۵۶
دلم زار و دلم زار و دلم زار طبیبم آورید دردم کرید چار
طبیبم چون بوینه بر موی زار کره در مون دردم را بناچار
دوبیتی شمارهٔ ۵۷
سه درد آمو بجانم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره دیره غم یار و غم یار و غم یار
دوبیتی شمارهٔ ۵۸
زدل نقش جمالت در نشی یار خیال خط و خالت در نشی یار
مژه سازم بدور دیده پرچین که تا وینم خیالت در نشی یار
دوبیتی شمارهٔ ۵۹
الاله کوهسارانم تویی یار بنوشه جو کنارانم تویی یار
الاله کوهساران هفتهای بی امید روزگارانم تویی یار
دوبیتی شمارهٔ ۶۰
بی تو تلواسه دیرم ای نکویار زهر در کاسه دیرم ای نکویار
میم خون گریه ساقی ناله مطرب مصاحب این سه دیرم ای نکویار
دوبیتی شمارهٔ ۶۱
فلک زار و نزارم کردی آخر جدا از گلعذارم کردی آخر
میان تختهٔ نرد محبت شش و پنجی بکارم کردی آخر
دوبیتی شمارهٔ ۶۲
اگر شیری اگر میری اگر مور گذر باید کنی آخر لب گور
دلا رحمی بجان خویشتن کن که مورانت نهند خوان و کنند سور
دوبیتی شمارهٔ ۶۳
اگر شیری اگر ببری اگر کور سرانجامت بود جا در ته گور
تنت در خاک باشد سفره گستر بگردش موش و مار و عقرب و مور
دوبیتی شمارهٔ ۶۴
دلا اصلا نترسی از ره دور دلا اصلا نترسی از ته گور
دلا اصلا نمیترسی که روزی شوی بنگاه مار و لانهٔ مور
دوبیتی شمارهٔ ۶۵
جره بازی بدم رفتم به نخجیر سبک دستی بزد بر بال من تیر
برو غافل مچر در کوهساران هران غافل چرد غافل خورد تیر
دوبیتی شمارهٔ ۶۶
بوره بلبل بنالیم از سر سوز بوره آه سحر از مو بیاموز
تو از بهر گلی ده روز نالی مو از بهر دلآرامم شو و روز
دوبیتی شمارهٔ ۶۷
جدا از رویت ای ماه دل افروز نه روز از شو شناسم نه شو از روز
وصالت گر مرا گردد میسر همه روزم شود چون عید نوروز
دوبیتی شمارهٔ ۶۸
مو که سر در بیابانم شو و روز سرشک از دیده بارانم شو و روز
نه تب دیرم نه جایم میکند درد همیدونم که نالونم شو و روز
دوبیتی شمارهٔ ۶۹
بی ته سر در بیابانم شو و روز سرشک از دیده بارانم شو و روز
نه بیمارم که جایم میکری درد همیدانم که نالانم شو و روز
دوبیتی شمارهٔ ۷۰
غم و درد مو از عطار واپرس درازی شب از بیمار واپرس
خلایق هر یکی صد بار پرسند تو که جان و دلی یکبار واپرس
دوبیتی شمارهٔ ۷۱
خداوندا بفریاد دلم رس تو یار بیکسان مو مانده بیکس
همه گویند طاهر کس نداره خدا یار مو چه حاجت کس
دوبیتی شمارهٔ ۷۲
گلی که خود بدادم پیچ و تابش باشک دیدگانم دادم آبش
درین گلشن خدایا کی روا بی گل از مو دیگری گیرد گلابش
دوبیتی شمارهٔ ۷۳
قضا رمزی زچشمان خمارش قدر سری ز زلف مشگبارش
مه و مهر آیتی ز آنروی زیبا نکویان جهان آئینه دارش
دوبیتی شمارهٔ ۷۴
به قبرستان گذر کردم کم وبیش بدیدم قبر دولتمند و درویش
نه درویش بیکفن در خاک رفته نه دولتمند برده یک کفن بیش
دوبیتی شمارهٔ ۷۵
شب تار است و گرگان میزنند میش دو زلفانت حمایل کن بوره پیش
از آن کنج لبت بوسی بموده بگو راه خدا دادم بدرویش
دوبیتی شمارهٔ ۷۶
فلک نه همسری دارد نه هم کف بخون ریزی دلش اصلا نگفت اف
همیشه شیوهٔ کارش همینه چراغ دودمانیرا کند پف
دوبیتی شمارهٔ ۷۷
دلی دیرم ولی دیوانه و دنگ ز دستم شیشهٔ ناموس بر سنگ
ازین دیوانگی روزی برآیم که در دامان دلبر برزنم چنگ
دوبیتی شمارهٔ ۷۸
وای آن روجی که در قبرم نهند تنگ ببالینم نهند خشت و گل و سنگ
نه پای آنکه بگریزم ز ماران نه دست آنکه با موران کنم جنگ
دوبیتی شمارهٔ ۷۹
دلی دیرم چو مو دیوانه و دنگ زده آئینه هر نام بر سنگ
بمو واجند که بی نام و ننگی هر آن یارش تویی چه نام و چه ننگ
دوبیتی شمارهٔ ۸۰
حرامم بی ته بی آلاله و گل حرامم بی ته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بی ته نشینم کشم در پابی گلبن ساغر مل
دوبیتی شمارهٔ ۸۱
مو ام آن آذرین مرغی که فیالحال بسوجم عالم ار برهم زنم بال
مصور گر کشد نقشم به گلشن بسوجه گلشن از تاثیر تمثال
دوبیتی شمارهٔ ۸۲
خدایا داد از این دل داد از این دل نگشتم یک زمان من شاد از این دل
چو فردا داد خواهان داد خواهند بر آرم من دو صد فریاد از این دل
دوبیتی شمارهٔ ۸۳
خدایا خسته و زارم ازین دل شو و روزان در آزارم ازین دل
مو از دل نالم و دل نالد از مو زمو بستان که بیزارم ازین دل
دوبیتی شمارهٔ ۸۴
بشم واشم که تا یاری گره دل به بختم گریه و زاری گره دل
بگردی و نجوئی یار دیگر که از جان و دلت یاری گره دل
دوبیتی شمارهٔ ۸۵
چرا دایم بخوابی ای دل ای دل ز غم در اضطرابی ای دل ای دل
بوره کنجی نشین شکر خدا کن که شاید کام یابی ای دل ای دل
دوبیتی شمارهٔ ۸۶
مگر شیر و پلنگی ای دل ای دل بمو دایم به جنگی ای دل ای دل
اگر دستم فتی خونت بریجم بوینم تا چه رنگی ای دل ای دل
دوبیتی شمارهٔ ۸۷
چرا آزرده حالی ای دل ای دل همه فکر و خیالی ای دل ای دل
بساجم خنجری دل را برآرم بوینم تا چه حالی ای دل ای دل
دوبیتی شمارهٔ ۸۸
مرا درد آموه و درمان چه حاصل مرا وصل آموه و هجران چه حاصل
بسوته بی گل و آلاله بی سر سر سوته کله یاران چه حاصل
دوبیتی شمارهٔ ۸۹
دلا غافل ز سبحانی چه حاصل مطیع نفس و شیطانی چه حاصل
بود قدر تو افزون از ملایک تو قدر خود نمیدانی چه حاصل
دوبیتی شمارهٔ ۹۰
ز بوی زلف تو مفتونم ای گل ز رنگ روی تو دلخونم ای گل
من عاشق زعشقت بیقرارم تو چون لیلی و من مجنونم ای گل
دوبیتی شمارهٔ ۹۱
دلا پوشم ز عشقت جامهٔ نیل نهم داغ غمت چون لاله بر دیل
دم از مهرت زنم همچون دم صبح وز آن دم تا دم صور سرافیل
دوبیتی شمارهٔ ۹۲
غمم غم بی و همراز دلم غم غمم همصحبت و همراز و همدم
غمت مهله که مو تنها نشینم مریزا بارک الله مرحبا غم
دوبیتی شمارهٔ ۹۳
دو زلفانت گرم تار ربابم چه میخواهی ازین حال خرابم
ته که با مو سر یاری نداری چرا هر نیمه شو آیی بخوابم
دوبیتی شمارهٔ ۹۴
مو آن محنت کش حسرت نصیبم که در هر ملک و هر شهری غریبم
نه بو روزی که آیی بر سر من بوینی مرده از هجرحبیبم
دوبیتی شمارهٔ ۹۵
مو آن دل داده یکتا پرستم که جام شرک و خود بینی شکستم
منم طاهر که در بزم محبت محمد را کمینه چاکرستم
دوبیتی شمارهٔ ۹۶
مو آن بحرم که در ظرف آمدستم چو نقطه بر سر حرف آمدستم
بهر الفی الف قدی بر آیو الف قدم که در الف آمدستم
دوبیتی شمارهٔ ۹۷
من آن مسکین تذروبی پرستم من آن سوزنده شمع بیسرستم
نه کار آخرت کردم نه دنیا یکی خشکیده نخل بیبرستم
دوبیتی شمارهٔ ۹۸
بروی دلبری گر مایلستم مکن منعم گرفتار دلستم
خدا را ساربان آهسته میران که من واماندهٔ این قافلستم
دوبیتی شمارهٔ ۹۹
به عشقت ای دلارا نگروستم نوید وصل تو تا نشنوستم
بدل تخم وفایت کشتم آخر بجز اندوه و خواری ندروستم
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۰
بشو یاد تو ای مه پاره هستم بروز از درد و غم بیچاره هستم
تو داری در مقام خود قراری مویم که در جهان آواره هستم
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۱
اگر آئی بجانت وانواجم وگر نائی به هجرانت گداجم
ته هر دردی که داری بر دلم نه بمیرم یا بسوجم یا بساجم
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۲
الهی ار بواجم ور نواجم ته دانی حاجتم را مو چه واجم
اگر بنوازیم حاجت روا بی وگر محروم سازی مو چه ساجم
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۳
دلم دردین و نالین چه واجم رخم گردین و خاکین چه واجم
بگردیدم به هفتاد و دو ملت بصد مذهب منادین چه واجم